کد مطلب:140295 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

مقاله ابومخنف در مقتل و گزارش وقایع در کربلاء
در مقتل منسوب به ابومخنف آمده است:


ان عمر بن سعد لعنه الله یخرج كل لیلة و یبسط بساطا و یدعو الحسین علیه السلام و یتحدثان حتی یمضی من اللیل شطر.

شبها عمر سعد از سراپرده خود بیرون می آمد در مكان خلوتی بساط می گسترد و به طلب حضرت سید الشهداء علیه السلام می فرستاد، هر دو با هم می نشستند مشغول سخن می شدند تا پاره ای از شب می گذشت بعد از هم جدا می شدند خولی بن یزید اصبحی علیه اللعنة كه شدید العداوه بود با جناب اباعبدالله الحسین و اصلا ذره ای محبت آل علی را در دل نداشت این معامله را از عمر سعد دید بر خود پیچید و نامه ای به ابن زیاد نوشت و واقعه خلوت كردن عمر سعد را با حضرت در نامه درج كرد و سعایت بسیار از عمر سعد نمود كه ای امیر این مرد بی عرضه را كه بر ما سپه سالار نمودی جز خوردن و خوابیدن از او كار دیگری ساخته نیست، شبها با حسین خلوت می كند و با او مهر و محبت می نماید این همه لشگر را در صحرا معطل كرده امر كن پسر سعد از سپه سالاری معزول شود و حكم با من باشد تا در آن واحد حكم تو را اجراء نمایم و شر حسین را از سرت كم كنم.

فورا آن نامه را به سواری باد رفتار داد و به كوفه فرستاد، ابن زیاد خیره سر از آن نامه با خبر شد بخود پیچید در ساعت نامه ای عتاب آمیز و قهرانگیز به ابن سعد نگاشت.

مؤلف گوید:

قبلا گفتیم ابن سعد ناكس نامه ای به پسر زیاد ملعون نوشت و آن را به سوی كوفه برای ابن زیاد فرستاد هنوز قاصد و نامه بر از چشم ناپدید نشده بود كه قاصدی از سمت كوفه رسید و پیاده شد و نامه ای از ابن زیاد برای ابن سعد داشت كه آن را تسلیم پسر سعد نمود، عمر سعد ملعون سر نامه گشود دید نوشته است:

یابن سعد قد بلغنی تخرج فی كل لیلة و تبسط بساطا و تدعو الحسین علیه السلام و


تتحدث...

ای پسر سعد خبرهای تو به من رسید كه در كربلاء چه می كنی، به محض رسیدن نامه من به تو از حسین و اتباع او برای امیرالمؤمنین یزید بیعت بگیر، اگر امتناع كرد اول آب را بر وی و اصحابش ببند تا از تشنگی به ستوه آیند و بعد با ایشان جنگ كن و سر حسین و یارانش را به سوی من فرست.

پسر سعد چون از مضمون نامه مطلع گردید بدنش لرزید، رنگ از رخسارش پرید.